خبرگزاری حوزه/ هر ساله چهاردهم تیر ماه، روز قلم، فرصتی دوباره برای یادآوری و تجلیل از عَلَمداران وادی فرهنگ و اندیشه و پژوهشگران و اندیشمندان قلم بر دست است تا حداقل با سلام و سپاسی، از زحمات ارزشمند ایشان حقشناسی نماییم.
از اینرو در آغازین لحظات صبحگاهی این روز گرم تابستان، پیغام ارادت خود را به تنی چند از اصحاب قلم شهرم، از پیشکسوتان و جوانان تقدیم داشتم.
اما در این مجال، مناسب دیدم تا برای یکی از چهرههای نامآشنای فرهنگ و رسانه دیروز و فعالان سیاسی این روزهای شهرم سخنی چند بنویسم؛ هم او که زاده مردی از عالمان فرزانه این شهر بوده و سالها بهسبب ارتباط و خدمت به ارزشهای دین و انقلاب اسلامی، مایه افتخار همشهریان بوده است: نویسنده و روزنامهنگار پرتلاش، جناب آقای مهدی نصیری.
پیشتر ایشان را به تعصب شدید نسبت به یافتههای دینی و جسارت در ابراز دریافتهایش از گزارههای دینی میشناختم و گاه از دوستان و همقطاران مطبوعاتیشان، نگرانیهایی را درباره پافشاری ایشان نسبت به اباحهگری قوانین نظام اسلامی و در نتیجه، دوری آن از آموزههای دینی و نزدیک شدن به جریان روشنفکری در موضوعاتی همچون حضور اجتماعی بانوان، استفاده از ابزار مدرن میشنیدم.
هم او که اکنون و از جمله در نوشتار اخیر خود، چنان از نقدناپذیری مدیریت و رهبری مقدس جامعه اسلامی مینویسد یا بهگونهای از سیاست مقاومت و اقتدار نظام اسلامی در برابر گرگصفتان آمریکا و همپیمانانش، به جهانگریزی و جهانستیزی تعبیر میکند یا با نادیدهگرفتن تعالی و پیشرفت نظام اسلامی در حوزههای مختلف علمی، سیاسی، نظامی و...، از بیبرنامگی و نامعقول بودن حکمرانی در کشور سخن میگوید یا با از یاد بردن الگوی وحدت و وفاق حداکثری، منطبق با آموزههای الهی که بارها از سوی رهبر عالیقدر و مسئولان ولایتمدار بازگو شده و در عمل نیز به اجرا درآمده است، از سیاستهای فرهنگی دوقطبیساز دم میزند و بالأخره آنچنان با سیاهنمایی نسبت به ارزشهای نظام اسلامی از جهت رشد علمی و تحقیقاتی، از تکبعدی بودن اقتدار ایران در بحث نظامی سخن میگوید که به نظر نمیرسد نگارنده این سطور، بزرگزادهای است که خود بهسبب حضور فعالانه در رسانهای پرتیراژ و مهمتر از آن، حضور چندین ساله در نهادهای بالادستی حکومت در ایران و خارج از کشور و پس از آن نیز به توفیق شرکت در برنامههای صدا و سیما، شناخته شده و مورد توجه قرار گرفته است.
حالا این فقط کتاب ایشان نیست که عصر حیرت نام گرفته، بلکه شخصیت و گفتارهای خودمتناقضشان هم عصر حیرتی در برابر دیدگان آشنایان با سیر فکری وی ترسیم کرده است؛ تناقضاتی که بیان آنها به درازا خواهد کشید، اما در مجالی دیگر، به بیان گوشهای از آن خواهم پرداخت.
امید است قلمفرسایی آن روزنامهنگار پرتلاش و محترم و نیز سایر نویسندگان ارزنده و اثرگذار، به دور از تعصبات سنتی و مدرن، تنها بر پایه حق و عدالت به حرکت درآید.
با آرزوی توفیق برای همه نویسندگان استوار بر حق.
مصطفی ترابی